اخرين روزهاي 3 سالگي........
سلام خوشگل مامان
اين روزها ديكه خيلي كم مونده به پايان 3 سالگي ماه گذشته
نتونستم پست 34 ماهگيتو برات بذارم واين ماه هم 35 ماهكيتو
تو راه بوديم يه مسافرت يه روزه به بانه داشتيم كه روز ماهگرد
پرنسس من بود ديگه كم كم براي تولد3 سالگيت حاضر ميشيم عزيزم
هميشه خوش وشاد وخوشبخت باشي بهترينم مامان وبابا هميشه بهت افتخار ميكنند
و هميشه شكر گزار خداوند مهربانم هستم كه ما رو لايق دونسته ويكي
از فرشتگان اسموني رو زميني كرده و مقام پدر و مادر بودن رو به ما عطا كرده
نفسم عاشقتم وقتي گاهي خونه نيستي خونه مامان جون يا دايي حسين رفته بودي
بدون من اصلا هيچ كاري بدون تو نميتونم بكنم وخونه
بدون تو اصلا مزه نداره نازنينم هميشه باش تا باشم
روزهاي ارديبهشتي بيرون رفتن و دوچرخه سواري و پارك قربونش برم از پارك رتن سير نميشه و عاشق دوچرخه سواري هست
نفس مامان روز مادر با بايي رفته بودند گل گرفته بودن و باباياد داده بود روز مادر رو تبريك بگه بهترين هديه زندگي من عاشقتم
عشق مامان هر كجا خودش دوست داره عكس ميگيره وكنار لوله شادلين يه ذره بيا اين رو قبول نميكنه ونتيجه كار
يه روزي كه رفتيم خونه دوستم همه ماشينها رو بغل كردي
هفته خواهر كه با خواهرهام رفتيم بيرون و بعد ناهار خيلي خوش گذشت
يه روز رفته بوديم خونه خاله فاطي خيلي خوش گذشت با پارلا جون
34 ماهگيت مباركههههههههه عشقم
يه روزي كه خونه مامان جون مهموني بود بچه هاي فاميل از راست به چپارشيدا پارلا شادلينم انيا وايشن جون واون كه رو زمين نشسته سلين جونمممم